![]()
1396/03/21
«رسوا کنید فتنهی آل سعود را»
حاشیههای دیدار رمضانی شاعران با رهبر انقلاب
میلاد عرفانپور
روایت را از هرجا شروع کنم زیباست؛ لحظههای عزیمت شاعران پیر و جوان از دوردستهای کشور به شوق دیدار و لحظههای به هم رسیدن اهالی شعر در حیاط حوزهی هنری. هیجان وصفناشدنی شاعرانی که از سرزمینهای دیگر به بهانهی این میهمانی بینظیر آمدهاند؛ هندوستانیها، افغانستانیها، تاجیکها، بحرینیها، ترکها و پاکستانیها. اشک شوق شاعری جوان نشسته بر ویلچر و لحظهشماری جانباز شاعری که پایی ندارد اما به پای دل آمده است.
روایت دیدار رمضانی شاعران با حضرت دوست در سال ۱۳۹۶، شیرینی و شگفتی و شکوه تازهای داشت؛ مثل سالیان گذشته غالب چهرهها جدیدند و برای نخستینبار به این میهمانی دعوت شدهاند؛ هم نوجوانهای پر امید شعر انقلاب و هم ریشسپیدان و استادان باتجربهی سرزمین شعر؛ از دیارها و شهرهای رنگرنگ چهارگوشهی ایران، چهرههای شناخته و پدیدههای نوظهور شعر کشور، مهمان نیمهی رمضان امسال بودند. نماز خاطرهانگیز و عطرآگین به امامت حضرت آقا هم مثل سالیان گذشته حسن مطلع این میهمانی شد. دقایقی پیش از نماز هم البته بسیاری از شاعران خدمت ایشان رسیدند. عرض ارادت و تقدیم کتاب و شعر و طلب دعای خیر بهانهی این دیدارهای شیرین و رو در رو بود. حضرت آقا با محبت و توجه بسیار، مثل همیشه شاعران را مورد تفقد قرار میدادند و حتی دیدم خودشان دمدمههای اذان از جا برخاستند و به سمت برخی پیشکسوتان رفتند برای خوشامدگویی و احوالپرسی. پس از صرف افطار، دقایقی قبل از اینکه ساعت به ده شب برسد مراسم با تلاوت قرآن، رسمی شد. شاعر عزیز و مهربان انقلاب، علیرضا قزوه بار دیگر مجری جلسه بود. بر اساس رسم مألوف و معهود چند بیت مختصر از سرودههای خودش را که مناسبت موضوعی خوبی هم داشت خواند، این بیتها حضرت آقا را در آغاز جلسه به وجد آورد: اول سلام و بعد سلام و سپس، سلام ![]() باید سلام کرد و جواب سلام شد ![]() فرقی نمیکند که کجاییست لهجهات ![]() ظهرِ بلوچ، نیمهشبِ کُرد و ترکمن ![]() بازارگانِ درد! اگر میروی به هند ![]() "دیشب به کوی میکده راهم عسس ببست" ![]() معنای عشق، غیر سلام و علیک نیست ![]() قبل از سلام جام تشهد گرفتهایم ![]() آقا از همین شعر باب مزاح را هم گشودند و گفتند همهی شهرها را گفتین؛ مشهد ما را نیاوردین! مشهد هم یه جایی بود! لابد چون قافیه سین نداشت. جلسه با قصیدهخوانی دو پیشکسوت، آقایان گرمارودی و مجاهدی ادامه یافت که دربارهی مسائل روز و داعش خواندند. شعری که استاد گرمارودی خواند رسید به این بیت: شیعیان را بیمحابا میکشند از بحر و بر ![]() حضرت آقا در واکنش به این بیت با لبخند فرمودند: البته شیعیان هم بیکار نیستند! یکطرفه قضاوت نکنید! استاد عباسی قصری شاعر پیشکسوت قصر شیرینی که دو سه سال پیش شعرخوانیاش مورد توجه حضرت آقا قرار گرفته بود و حضرت آقا فرموده بودند: «ایشان تا حالا کجا بودهاند»، شاعر بعدی بود. عباسی قصری گفت قرار شده شعری ولایی بخواند اما دوست دارد شعری که در پاسخ مطروحهی اخیر حضرت آقاست را بخواند. چندی پیش رهبر انقلاب در دیدار شاعران مذهبیسرا دوبیت را بهعنوان مطروحه مطرح کرده بودند که از این قرار بود: درنگی کرده بودم کاش در بزم جنون من هم ![]() استاد قصری با این ابیات به استقبال آقا رفته بود: اگرچه نیستم بیگانه با بزم جنون من هم ![]() میان برزخ شک و یقین گر جا نمیماندم ![]() شهادت کی نصیب هر زبون کمدلی گردد ![]() بر آتش میزدم خود را خلیلآسا چو بط بر شط ![]() بُت شوخی چو خودخواهی خدائی میکند در ما ![]() سرِ آزادگی دارم ولی چون سروِ پا در گل ![]() ازین خُسران که جز هجران نصیبم نیست از جانان ![]() شهادت قسمتِ «قصری» نشد افسوس تا با شوق ![]() بیت آخر را که شاعر خواند حضرت آقا فرمودند: البته دیر نشده هنوز! تا داعش هست امیدی هست... شادابی حضرت آقا و جوانی اشارات ایشان جمع را به ذوق میآورد و جلسه را دوستداشتنیتر میکند. شاعر بعدی، شاعر مصرع معروفی بود: «یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد» دکتر محمود اکرامیفر که بهتازگی گزیدهی غزلهایش با نام «اجازه هست بگویم که دوستت دارم» منتشر شده بود، غزل زیبایی خواند: خدا از ما نگیرد روزی شبزندهداری را ![]() نشستم بر سر راه دلم یک عمر تا دیدم ![]() دوبیتیهای تربت میزند آتش به جان و دل ![]() ملائک نیز در تنهایی آفاق مشتاقند ![]() حضرت آقا از چیستی «سهخشتی» پرسیدند. آقای اکرامی گفتند نوعی شعر سهبیتی در قوچان است. باز پرسیدند به لهجهی کرمانجی هم سروده میشود و آقای اکرامی گفتند بله، به زبان محلی کرمانجی است. آقا باز هم در ادامهی مزاح آغازین جلسه گفتند در این شعر خراسانی هم اسمی از مشهد نیامده بود. پس از شعری که استاد جواد محقق برای سردار همدانی خواند، حضرت آقا فرمودند: سردار همدانی انصافاً شایسته بود. شاعر بعدی علیمحمد مؤدب شاعر جریانساز و شناختهشده بود که مثنوی بهیادماندنی خود را تقدیم به شهید بابارجب (رجب محمدزاده) جانباز شهید فریمانی که صورت خود را در جبهه از دست داده بود خواند؛ جانبازی که پس از سالها همین دوسال اخیر شناخته شد و نامش به رسانهها آمد؛ جانباز مظلومی که پس از دیدارش در حرم حضرت رضا (علیهالسلام) با حضرت آقا گویی بار آرزوهایش در دنیا را بست و چندی بعد به آرزوی آسمانیاش یعنی شهادت رسید. این مثنوی بیتهای زیادی داشت برای برانگیختن احساس آقا و شاعران حاضر در جلسه. حضرت آقا پس از بسیاری از بیتها واکنش نشان دادند و آفرین گفتند؛ بیتهایی از این دست: چرا که مشق کنم، خط تیغ حرمله را؟ ![]() ببین به من که برای جهان چه میخواهند ![]() برای پیری این کودکان چه میخواهند ![]() گمان مبر که من سوخته ز مریخم ![]() بهشت مردم شرقم به غرب کی نگرم؟ ![]() بگو به دشمن تا گفتگو به من آرد ![]() شاعر استکبارستیز ترکیه، حسین آرکین، شعرخوانی بعدی را به عهده داشت و پس از او نیز شاعر پیشکسوت و معلم خوب شعر انقلاب، اسماعیل امینی، قصیدهای علوی را تقدیم کرد؛ قصیدهای که با استقبال رهبر انقلاب روبهرو شد. امینی هم بهرغم کسوت، نخستینبار بود که در این جلسه شعر میخواند. شاعری با نام «اخلاق» از هندوستان یکی از پدیدههای جلسهی امسال بود که شعری شستهرفته خواند و تحسین همه را برانگیخت: آن نازنین نگار که چون دلبری کند ![]() رهبر انقلاب پس از این شعر زیبا آفرین گفتند و فرمودند: «به اساتید فارسیگو و فارسیدان هندوستان سلام ما را ابلاغ کنید و بگویید که ما با آنان احساس برادری میکنیم و قرنهاست که این احساس وجود دارد.» آرش پورعلیزاده شاعر جوان و باسابقهی رشتی که از جامعهی معلمان نیز هست، دیگر شاعری بود که شعر خواند و تنها شاعری که نیمایی خواند. بخشهایی از نیمایی این شاعر مورد توجه و تفقد حضرت آقا واقع شد. یکی از شعرهای برجسته و خاص قرائتشده در دیدار امسال بیشک شعر مهدی جهاندار، شاعر شناختهشده و متواضع اصفهان بود. جهاندار که شاعر شعرهای ماندگاری چون «عشق سوزان است بسمِ اللهِ رحمنِ الرحیم» و «چه روزها که یکبهیک غروب شد نیامدی» است و بالاخره امسال نخستین کتابش را با نام «عشق سوزان است» در شهرستان ادب به چاپ رسانده بود، غزلی متمایز برای فتنه خواند: فتنه شاید روزگاری اهل ایمان بوده باشد ![]() فتنه شاید در لباس میش، گرگی تیزدندان ![]() فتنه شاید کنج پستوی کسی لای کتابی؛ ![]() فتنه شاید در صف صفِین میجنگیده روزی ![]() فتنه شاید با امام از کودکی همسایه بوده ![]() فتنه شاید تابی از زلف پریشانِ نگاری ![]() فتنه شاید اینکه دارد شعر میخواند برایت؛ ![]() ذرّهای بر دامن اسلام ننشیند غباری ![]() دورهی فتنهست آری، میشناسد فتنهها را ![]() فتنه خشک و تر نمیداند خدایا وقت رفتن ![]() حضرت آقا و همهی شاعران پس از هر بیت تحسین میکردند و آفرین میگفتند. آقا پس از شعر نیز تأکید کرد شعر از همه جهت بسیار خوب بود. شاعر جوان قمی، محمدجواد الهیپور نیز شعری با حال و هوای اجتماعی سیاسی و با ساختاری نو خواند. غزلی روان و جذاب: بحث استادمان بصیرت بود ![]() بغضهایش همیشه حسن شروع ![]() هفتهی پیش آمد اما دیر ![]() بحث امروز زودباوری است ![]() حیدری ایستاد اجازه گرفت ![]() مثلا ماجرای جنگ احد... ![]() دشمن از سوی دیگر آمد و... خب ![]() عدهای جا زدند و برگشتند ![]() جنگ صفین یک مثال عیان ![]() یک قدم مانده بود تا پایان ![]() برسان خویش را علی تنهاست ![]() باز لشکر سوار جهل شده ![]() حکمیت مثال بعدی ماست ![]() نقل انگشترش که معروف است ![]() آه سردی کشید و گفت: هنوز ![]() مست جانبازیاند و یک عده ![]() خواست از جام زهر دم بزند ![]() مصرع بعد سرفه بود فقط ![]() شهریاری بلند شد، پرسید: ![]() میشود گفت جهل و خوشبینی؟ ![]() خندهای تلخ بر لب استاد ![]() گفت: امروز هم... که زوزهی زنگ ![]() ابراهیم قبله آرباطان، شاعر دیگری از دیار تبریز بود که امسال توفیق شعرخوانی یافت؛ شعرش برای حضرت زینب (سلاماللهعلیها) بود: کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست ![]() عشق، یعنی «کلنا عباسک یا زینبا» ![]() سید حمیدرضا برقعی که از شناختهشدهترین شاعران آیینی کشور است، جوان دیگری بود که غزل خواند: دوباره پر شده از عطر گیسویت شبستانم ![]() کنارت چای مینوشم به قدر یک غزل خواندن ![]() کتاب کهنهای هستم پر از اندوه یا شاید ![]() رها، بی شیله پیله، روستایی، سادهی ساده ![]() شبی میخواستم شعری بگویم ناگهان در باد ![]() چه شد اما زمین خوردم میان خاک و خون؛ دیدم ![]() چنان با خاک یکسان کرد از تبریز تا بم را ![]() من آن شاهم که پیش چشم من در کاخ، یک بانو ![]() فراوان داغ دیدنها؛ به مسلخ سر بریدنها ![]() شمال و درد کوچکخان؛ جنوب و زخم دلواری ![]() سکوت من پر از فریاد یعنی جامع اضداد ![]() من آن خاکم که همواره در اوج آسمان هستم ![]() گرفته شعله با خون جوانانم حنابندان ![]() صلات ظهر تابستان، من و بوشهر و خوزستان ![]() سراغت را من از عیسی گرفتم باز کن در را ![]() شکوه تخت جمشید اشک شد از چشم من افتاد ![]() اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست میگویم ![]() آقای قزوه خواست استاد قادر طهماسبی (فرید) که در جلسه هستند به صف اول بیایند و شعر بخوانند. فرید با بیان تأثر عمیقش از حوادث اخیر گفت زمزمههایی تازه در این باره داشته است منتها مردد است که آنچه مطلوب است شده یا نه. حضرت آقا گفتند: خب بخوانید ببینیم شده یا نه؛ فرید خواند: سر بشکنید فتنهگر بیوجود را ![]() با سنگ بیوجود مگر میتوان شکست ![]() از داعش خبیث گرفتیم عین و شین ![]() تهران داغدار در این غم صبور باش ![]() آهستهتر خرام در این دشت ای صبا ![]() حضرت آقا پس از این بیت به آقای قزوه اشاره کردند که: ایشون واقعاً و به تمام معنا شاعر است. همچنین پیشنهادی به شاعر دادند که در بیت دوم به جای «طلایی» بگوید «خدایی» تا با آرامش خدایی وعدهدادهشده در آیهی «فانزل السکینة...» نیز هماهنگتر شود. آقا که از مشکل بینایی فرید مطلع بودند دعا کردند چشم ایشان نیز بهبود یابد. محسن ناصحی شاعر انقلابی و آیینی اصفهان، شاعر دیگری بود که پس از ابلاغ سلام همکارانش در نیروی انتظامی، شعرخوانی خود را با این رباعی که روزهای اخیر بسیار شنیده شده شروع کرد: امروز وطن معنی غم را فهمید ![]() از خواب پرید کشور من اما ![]() محمد زارعی از دلیجان از شاعران موفق سالهای اخیر، دیگر شاعری بود که با شعر خوبش یکی از پدیدههای رمضان امسال شد: خم نخواهد کرد حتی بر بلند دار، سر ![]() هر زمان یکجور باید عشق را ابراز کرد ![]() عشق، آری عشق، وقتی سر بگیرد میرود ![]() ای شکوه ایستا! نگذار بر دیوار، دست ![]() ... حضرت آقا با شنیدن این مصرع از شعر «روی دوش مرد گاهی میشود سربار، سر» گویی به یاد رفقای شهیدشان افتاده باشند، بغضشان ترکید و متأثر شدند. بانوی پیشکسوت شعر انقلاب سیمیندخت وحیدی امسال هم مثل سالیان گذشته که فرصت را به جوانترها میداد، شعر نخواند البته امسال خود آقای قزوه چند بیتی از شعر ایشان را خواند و آقا تحسین کردند. خانم شعبانی از هندیجان شاعر دیگری بودند که شعر خواندند؛ شعری برای خانواده. طیبه عباسی از قم و آرزو سبزوار قهفرخی از فرخشهر غزلهای زیبا و شنیدنی دیگری خواندند تا توانمندی بانوان شعر انقلاب را نشان دهند. حضرت آقا هم انصافاً به این شعرها تفقد داشتند. هدیه طباطبایی ازکاشمر نیز غزلی با این مطلع خواند: به شبهایی که مادرها نمیخوابند، فرزندم! ![]() آقا بعد از تحسین این شعر پرسیدند این شعر برای فرزند اولتان بوده؟ خانم طباطبایی گفت انشاءالله!! پس از خندهی حضار، آقا دعا کردند خدا فرزندهای زیادی به شما بدهد. بالاخره نوبت به شعر طنز هم رسید؛ هرچند بزرگانی چون ناصر فیض و سعید بیابانکی در جمع بودند اما اولویت با جوانها بود و محمدحسین مهدویان شاعر جوانی بود که طنز زیبایی برای تولید داخلی خواند با این مطلع: این طرف استکان لبنانی ![]() گاز و یخچال بهترینش چیست؟ ![]() محمد سهرابی شاعر هندیسرا و مطرح آیینی، دیگر میهمان محفل شاعرانهی رمضان ۹۶ بود که در شب میلاد امام مجتبی (علیهالسلام) غزلی تقدیم به آن حضرت کرد: دعای زندهدلان صبح و شام یا حسن است ![]() مبین ز نسل حسن هیچکس امام نشد ![]() حسین میشنوم هرچه یاحسن گویم ![]() حسین نهی به قاسم دهد، حسن دستور ![]() بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت ![]() رهبر انقلاب ضمن تحسین این غزل دربارهی بیت دوم فرمودند البته همهی ائمه از امام باقر به بعد (علیهمالسلام) از نسل حضرت امام حسناند. عبدالحسین انصاری شاعر غزلسرا و محجوب از نورآباد ممسنی نیز غزلی عاشقانه خواند تا رسید به این بیت: آغوش تو سپیدترین عاشقانههاست ![]() حضرت آقا به مزاح فرمودند: بیانصافها نمیگذارند! حسن مبارز، شاعر افغانستانی مقیم ایران شعری تقدیم به شهدای مدافع حرم کرد و مهران عباسیان شعری به زبان آذری خواند. شاعر پرمخاطب، فاضل نظری نیز با تعارف آقا غزلی عاشقانه با این شروع خواند: گر عقل پشت حرف دل اما نمیگذاشت ![]() از خیر هست و نیست دنیا به شوق دوست ![]() اینقدر اگر معطل پرسش نمیشدم ![]() ... حضرت آقا با شنیدن مطلع فرمودند «روی حرف دل» بهتر از «پشت حرف دل» است و فاضل هم فوراً با این اصلاح شعر را بازخوانی کرد: گر عقل روی حرف دل اما نمیگذاشت اواخر جلسه بود و حضرت آقا با لبخندی به حاج آقا گلپایگانی، دکتر حداد عادل و حاج آقا رشاد اشاره کردند و گفتند از «خاصهخرجی»های ما کسی شعر نمیخونه؟ بعد از درنگی آقای حداد دستبهکاغذ شد و غزلی خواند برای حضرت امام (رحمهالله) و بهعنوان آخرین شاعر نیز آقا از دکتر محمدمهدی سیار خواستند شعری بخواند و این غزل دکتر سیار پایانبخش جلسهی بهیادماندنی رمضان امسال شد: خاموش، لب به هجو جهان باز کرده است ![]() چشمم بساط چشم فرو بستن از جهان ![]() اشکم بر آمد از پس گفتن، چه خوب هم... ![]() این چاکِ پیرهن که از آن شرم داشتیم ![]() ... من خود به چشم خویش شنیدم هزار بار ![]() دیدار امسال را میتوان یکی از کیفیترین جلسات و به یادماندنیترین جلسات رهبر عزیز انقلاب با شاعران دانست؛ جلسهای متنوع، پر امید و پرنشاط که به نظر میرسد خاطرهاش از دل حاضران بهزودی پاک نشود.
برچسبها: سید حمیدرضا برقعی؛ طهماسبی قادر (فرید)؛ علیرضا قزوه؛ حاج رجب محمدزاده؛ شعرخوانی در محضر رهبر انقلاب؛ غلامعلی حداد عادل؛ روایت دیدار؛ مهدی جهاندار؛ محمدعلی مجاهدی (پروانه)؛ میلاد عرفان پور؛ محمدمهدی سیار؛ کیومرث عباسی قصری؛ سید علی موسوی گرمارودی؛ محمدحسین مهدویانی؛ اسماعیل امینی؛ دیدار شاعران؛ علی محمد مؤدب؛ مؤسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب؛ رمضان ۹۶؛ محمدجواد الهی پور؛ محمود اکرامی فر؛ حسین آرکین؛ اخلاق آهن؛ آرش پورعلیزاده؛ ابراهیم قبله آرباطان؛ محسن ناصحی؛ سیمیندخت وحیدی؛ زهرا شعبانی؛ طیبه عباسی؛ آرزو سبزوار قهفرخی؛ هدیه سادات طباطبایی؛ محمدحسین مهدویان؛ محمد سهرابی؛ عبدالحسین انصاری؛ حسن مبارز؛ فاضل نظری؛
لطفاً نظر خود را بنویسید:
کدامنیتی : *
![]()
*
![]() برگزیدهها
|